پیامدهای اعلام وقفه در جنگ برای اسراییل/ بزرگترین کابوس نتانیاهو کدام است
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۴۹۳۰۸
منبع: الجزیره
نویسنده: زوران کوسواچ
تاریخ انتشار: 21 نوامبر 2023
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- حتی کشوری که به تجهیزات نظامی خود میبالد، باید ذخایر قابل توجهِ سلاح و مهماتش را مدیریت کند. عمر بردلی، ژنرال ارتش ایالات متحده در جنگ جهانی دوم، زمانی گفته بود: «آماتورها دم از استراتژی میزنند، ولی فکر و ذکر حرفهایها لجستیک (تدارکات) است».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرماندهان خط مقدمِ اسرائیل ممکن است عاشق تهاجمِ بیشتر به غزه باشند، اما بخش لجستیک با یک حساب سرانگشتی نتیجه را به نفع دولت نمیبیند. گزارشهای موثقی وجود دارد مبنی بر اینکه بمبهای هوشمند نیروی هوایی اسرائیل (IAF) رو به اتمام است.
همیشه در امور نظامی، داوری درباب صحت دعاوی دشوار است. گاهی اوقات افسری که از خودیها سرخورده است، به ویژه زمانیکه خارج از مرزهای سرزمینی می جنگد یا خسارات سنگینی به غیرنظامیان وارد میکند، به طور ناشناس جزئیات مهمی افشا میکند.
بنا به ادعای صاحبنظرانِ این حوزه، نیروی هوایی ارتش با صرف بیش از 2500 کیت بمب هوشمندِ تهاجم مستقیم مشترک (JDAM) بر فراز غزه، فقط 10 روز دیگر موجودی دارد.
هر نظام حکومتی مشخص میکند چه مقدار مهمات باید برای مواقع اضطراری ذخیره شود. رقم دقیقِ ذخایر نظامی همیشه رازی است سر به مُهر؛ اما شواهد گویای آنند که فرماندهان اسرائیلی زنگ خطر را به صدا درآوردهاند و درخواست تجدید فوری مهمات را دارند.
البته اقلام نظامی ویژه را میتوان خریداری کرد تا بحران کمبود مهمات به پایان برسد . در سال 1973، زمانی که اسرائیل در آستانۀ تمام شدنِ ذخایر مهمات جنگ با سوریه، مصر و متحدان عرب این کشورها بود، ایالات متحده "عملیات نیکل گراس" را آغاز کرد که عظیمترین حملونقلِ هوایی نظامی در تاریخ قلمداد میشود. نیروی هوایی ایالات متحده تقریباً 1000 تن سلاح و مهمات در روز به اسرائیل میفرستاد که درمجموع بیش از ۲۲هزار تن بود.
حالا این وضعیت، هرچند در مقیاسی کوچکتر در حال تکرار است. در خلال دو هفتۀ گذشته، ترابری C-17 ایالات متحده، به طور منظم در فرودگاه بن گوریون در تل آویو و پایگاه هوایی نواتیم در صحرای نقب فرود آمده است.
بیشتر هواپیماها از پایگاه هوایی رامشتاینِ آلمان پرواز می کنند، جایی که ایالات متحده انبارهایی مملو از "ذخایر اضطراری" دارد. شکی نیست که مهمات سنگینتر، در حجم کمتر، بی فوت وقت از طریق دریا به اسرائیل ارسال میشود. قطعاً در میانشان موشکهای راکتانداز توپخانهای موسوم به هیمارس (HIMARS) و سیستمِ راکتانداز چندگانۀ ام۲۷۰ (MLRS)) که به وفور در غزه به کار رفته، نیز یافت میشود.
ایالات متحده در ماه اکتبر، موشکهای رهگیر سامانۀ پدافند موشکی خود را برای تکمیلِ "سیستم دفاع هوایی گنبد آهنین" به اسرائیل ارسال کرد. پاسخ اسرائیل به حملات موشکیِ سنگین حماس و حملات حزبالله و حوثیها، ذخایر اسرائیل را به حدی نگرانکننده کاهش داده بود و تحویل اولیۀ موشکهای تامیر نشان از آمادگی ارتش ایالات متحده برای تأمین مجدد مهمات اسرائیل داشت.
نیروهای اسرائیلی از وقفه در نبرد برای ارزیابی تاکتیکهای خود در برابر تونلهای حماس استقبال میکنند. همانطور که من و بسیاری از تحلیلگران هشدار دادهایم، با وجود سگها، رباتها، رادارهای نفوذ به زمین و سایر فناوریهای موجود، تونلها فقط زمانی که سربازان به آنها وارد میشوند، تخریب خواهند شد؛ روندی خونین که هفتۀ گذشته نیز رخ داد و سبب شد چهار کماندو پس از بازکردن پوشش اولیۀ تونل با بمب دستساز کشته شوند.
چند روز پیش، یکی از افسران اسرائیلی به صورت ناشناس به خبرنگارانی که درکنار نیروهای اسرائیلی بودند، اعتراف کرده: «ما نمیخواهیم به آنجا برویم. میدانیم که آنها بمبهای فرعیِ زیادی برای ما کاشتهاند.»
و هفتهنامۀ یهودیِ کرونیکل واقع در لندن نیز روز 16 نوامبر تیتر زده: "دستور واضح است: هیچکس اجازه ندارد داخل تونل بشود."
نیروهای اسرائیلی باید اثربخشیِ آموزشهای پیچیده و تخصصی خود را در شبیهسازیهای شهر غزه بررسی کنند. برخی مفروضات شبیهسازی مبتنی بر تهاجم سالهای 2009 و 2014 به غزه در سال 2023 قابل اجرا نیستند. همچنین باید بررسی شود چرا بسیاری از تانکهای مرکاوا که تقریباً شکست ناپذیرند، از پا درآمدهاند. گزارشهای موثق نشان میدهند که حدود 30 فروند تانک تخریب شده و یا در اثر استفادۀ مداوم آسیب دیدهاند.
هرچند ارتش از سه یا پنج روز وقفه استقبال میکند، اما احتمالاً آن را نمیپذیرد. سیاستمداران به وضوح این وقفه را علامت باخت خود قلمداد میکنند. نتانیاهو و شاهینهایش سرسختانه با هرگونه توقف در خلال جنگ مخالفت کردهاند؛ بنابراین اگر اکنون پیشنهاد وقفه را بپذیرند، صرفنظر از اینکه نمیدانند چگونه کرنش در برابر فشارهای بینالمللی را توجیه کنند، تصور میکنند که مردم آن را نقطه ضعف قلمداد خواهند کرد.
این واقعیت که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، بهعنوان نزدیکترین متحد اسرائیل، از نفوذ خود برای اعمال وقفه در جنگ استفاده کرده، باید نمکی به زخمهای نخستوزیر اسرائیل بپاشد.
اگر دورۀ توافقشده بدون جنگ طی شود، که همیشه خطر بزرگی محسوب میشود، سیاستمداران اسرائیلی در پایان راه با فشار جدیدی مواجه خواهند شد. ممکن است جهان بپرسد، "اگر موفقیتآمیز است، چرا این وقفه را تمدید نمیکنید؟"
بزرگترین کابوس نتانیاهو رسیدن به نقطهای است که دریابد نه تنها قادر نابودی حماس نشده، بلکه عملاً وادار شده آن را با مذاکره، ولو غیرمستقیم، به رسمیت بشناسد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۴۹۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.